آقایان نامحترم نمیگذاریم!
پدرام نو اندیش

"در میان این همه خبرهای خوشحال کننده در صفحات روزنامه ها طی دو روز گذشته، خبری به چشم می خورد که واقعا جای تاسف دارد و نگران کننده است. و آن این بود که بنیاد مستضعفان مجبور به پرداخت خسارت اخراج کارکنان کاباره های باکارا و شکوفه نو شده است".

این سخنان عباس شیبانی عضو در حال حاضر مثلا شورای شهر تهران در 18 آذر ماه است که بی شک خود دخیل در به آتش کشیدن این کاباره ها در 31 سال پیش بوده است. نگرانی ایشان از پرداخت خسارت به کارکنان این کاباره ها وقتی بیشتر قابل درک است که اخبار منتشره چند روز گذشته را که موجبات خوشحالی این سرمایه دار مسلمان را مرور کنیم.

خبر گزاری دولتی ایلنا در روز شانزدهم آذر ماه از قول کرم علی سامانی پور عنوان می کند که حقوق {دستمزد} اکثر کارگران ساوجبلاق عقب افتاده است. کرم علی سامانی پور، دبیر اجرایی خانه کارگر که خود یک نهاد حکومتی است دو روز پیش از اظهارات عباس شیبانی، به عنوان مثال خاطر نشان می سازد که فقط در کارخانه همگن کار که تولید کننده پلاستیک دور شیشه و زه خودرو است، حداقل از دو ماه پیش دستمزد و مطالبات کارگران پرداخت نشده است. این عنصر حکومتی خانه کارگر ادامه می دهد که در آن واحد تولیدی یعنی کارخانه همگن کار نزدیک به یکصد و پنجاه نفر کارگر در سخت ترین شرایط کاری به کار مشغول هستند. عباس شیبانی که خود از بانیان این حکومت ضد کارگر است و از زمان تشکیل دولت سرمایه داری جمهوری اسلامی در پستهای گوناگون نظیر وزارت کشاورزی اولین کابینه، چهار دوره مجلس جهت وضع قوانین غارت و سرکوب اسلامی، و دو دوره کاندیداتوری ریاست جمهوری را در کارنامه ننگین خود دارد؛ همواره خود و دولت اسلامی شان عامل مشقات و گرسنگی میلیونها انسان کارگر و زحمت کشی هستند که از غارت دسترنج آنان به ثروت های افسانه ای دست یافته اند. جامعه تحت حاکمیت این چپاول گران اسلامی پر است از اخباری که حتی ژورنالیست های طبقه حاکمه نیز قادر به لاپوشالی بیشتر آنها نیستند. تا آنجا که خبر گزاری دولت بورژوازی اسلامی ایلنا در همان تاریخ یعنی سه شنبه شانزدهم آذر باز هم درست دو روز پیش از اظهارات عباس شیبانی گزارش می دهد که تعطیلی کارخانه نساجی تبد وارد دومین هفته خود شده است و این در حالی است که دویست و پنجاه کارگر این کارخانه سه ماه است که دستمزد دریافت نداشته و آینده مبهمی در انتظار آنان و خانواده هایشان می باشد. همچنین همان خبرگزاری در تاریخ هفدهم آذر ماه یعنی روز پیش از اعلام عباس شیبانی مبنی بر پر بودن صفحات روزنامه ها از خبر های خوشحال کننده، به نقل از عیسی محمد کمالی دیگر عنصر حکومتی در خانه کارگر بوشهر، اخراج یکصد و پنجاه نفر از کارگران شرکت پرنده آبی توسط هیئت حل اختلاف مورد تائید قرار گرفت و آن کارگران نیز چون دیگر هم طبقه ای هایشان در صف ارتش بیکاران و گرسنگان قرار گرفتند.

کارگران کارخانه های در حال تعطیلی یخچال سازی ارج، تلویزیون شهاب، خودکار بیک، ایران پویا و نساجی های کاشان در آستانه اخراج قرار دارند. رضا شهابی عضو سندیکای کارگران شرکت واحد تهران به اعتصاب غذا دست زده است و بسیاری از فعالین کارگری از جمله منصور اسالو، ابراهیم مددی،غلامرضا غلامحسینی، علی اکبر علی نظری و اخیرا همایون جابری را به زندان انداخته است. اینها و صدها نمونه دیگر از موج اخراج و بیکار سازیها، بازداشت ها و زندان ها را می بایست مشتی از خروار اخباری است که دولت سرمایه داران اسلامی موجد آن بوده و هر روزه دست به باز تولید آنها میزند. بی شک معنای این اظهار شعف عباس شیبانی وقتی آشکار تر می شود که اخبار مربوط به حذف یارانه ها به آن افزوده شود. رقم قابل توجهی که می بایست از سفره کارگران و تهی دستان خارج شده و به جیب های گشاد آنان سرازیر شود. نه تنها عباس شیبانی بلکه دیگر سرمایه داران کاخ نشین دولت جمهوری اسلامی نیز که از شرکای این غارتگری هستند، خوشحال و مسرور از این چپاول آشکار و سازمان یافته، تحت عنوان هدفمند سازی یارانه ها هستند. بار دیگر تاکید بر این اصل ساده حسابداری خارج از لطف نیست و آن اینکه هر غارت شونده ای و استثمار شونده ای لزوما یک غارتگر و استثمار کننده خواهد داشت. استثمارگران شاد و سرمست از چپاول و دزدی قانونی و اسلامی خویش اند و حتما اخبار آن موجب خوشحالی شان خواهند شد.

هر گونه تلاش برای مقابله با اعمال فشار و چپاول سرمایه داران و دولت اسلامی شان و کوتاه کردن دست آنان از جیب و سفره های خالی کارگران و تهی دستان از سوی کارگران پیشرو و متشکل، نگرانی و وحشت سرمایه داران و نظام ننگین آنان را بر خواهد انگیخت و نیروهای سرکوبگرشان را برای سرکوب کارگران متشکل و به پا خواسته گسیل می دارند .

آنچه امروز موجب نگرانی عباس شیبانی و دولت سرمایه داران اسلامی شده است؛ نه فقط پرداخت خسارت به کارکنان کاباره های باکارا و یا شکوفه نو که سی و یک سال پیش توسط عوامل این دولت سرکوبگر و خرافه پرست به آتش کشیده شد، بلکه معنای این نگرانی یعنی به میدان آمدن متشکل و سراسری کارگران و پابرهنه گان برای به میان کشیدن مطالباتی است که هیچ یک از باندهای حکومتی و بورژواهای خارج حکومت خواهان طرح آن از سوی کارگران نبوده و نیستند. بی معنا نیست وقتی رسانه های بورژوازی و جناح های رنگی آنها در روزهای اخیر با صدور اطلاعیه های جعلی و مبهم تحت عناوین "جمعی از کارگران این کارخانه و یا آن کارخانه" گویا به دعوت آنها در مراسمهای خرافی مذهبی شرکت کرده اند.

اما کارگران گرسنه، اخراج شده، کارگرانی که ماهها است دستمزدهایشان توسط سرمایه داران و دولت اسلامی آنها غصب گردیده و به فلاکت کشیده شده اند، نان می خواهند و به گرسنگی نه می گویند. به فقر و فلاکت سازمان یافته سرمایه داران و دولتهایشان نه می گویند. به اعدام و سنگسار و خرافات مذهبی که توسط حکومتهای مرتجع ضد کارگر ترویج و بازتولید می شوند نه می گویند. به جناح های حکومتی که تا دیروز در سرکوب کارگران و گرسنگان نقش مستقیم داشته و اکنون خارج از حکومت با رنگ سبز و زرد ملی اسلامی و سلطنت طلب و غیره سعی در تحمیق شان دارند، نه می گویند. باید به این آقایان نامحترم و دولتشان گفت که نمیگذاریم این خوشحالی تان از فقر و فلاکت هر روزه کارگران و گرسنگان زیاد به درازا بکشد و شما را به زباله دانی تاریخ خواهیم سپرد .

کارگران کمونیست و برابری طلب دوشادوش دیگر هم زنجیرهایشان در سراسر ایران و جهان به میدان آمده اند تا تهاجم بطبقه حاکم را پس برانند و با این وضعیت تعیین تکلیف کنند. هیچ سرمایه داری بدون ماشین سرکوب دولتی قادر به استثمار طبقه کارگر نیست و برای سرکوب کارگران معترض به تجهیز هر روزه خود می پردازد. طبقه کارگر نیز برای این لحظات این نبرد طبقاتی باید خود را متشکل کند. حزب اتحاد کمونیسم کارگری، حزب تشکل و سازماندهی طبقه کارگر برای بفرجام رساندن یک انقلاب پیروزمند کارگری در ایران است. حکومت کارگری متضمن آزادی، برابری و رفاه طبقه کارگر و کلیه مردم ایران است . *